آتشکده

ساخت وبلاگ
در تب دیدار تو چون هیمه ای در آتشمخوب می دانم که میدانی چه رنجی میکشمسـالها در طلب دیـدن روی مـاه تــومن کمی از عقل و عشق و گاه آب و آتشممن نخفتم تا سحر اما نمی دانم چراخیس گشته دفتر شعر من و این بالشمچون گدایان در پیت آواره هر کوچه امشمعی و پروانه ام خود را به آتش میکشممَردُم از رنگ و ریا در من سخنها گفته اندجان بخواه از من نگارا تا ببینی بی غشم                                                                         مهدی فتوحی آتشکده...ادامه مطلب
ما را در سایت آتشکده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : burnlifea بازدید : 47 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 0:17

ناگهان با رفتن تو زیر و رو شد حال ما در جوانی حسرت بسیار می ماند به جا اشک و آه و ناله و داغ ندیدن های تو می کشد تا ناکجا و می دهد ما را فنا عاشقی جز درد هجرت در پَس این فاصله کامجویی غیر ناکامی ندارد بَهرِ ما شعر هجران و غم یار و ندیدنهای ماست آنچه از ما بر در هر کوی می ماند به جا عشق و عقل و بندگی در طول دوران حیات هر سه یکجا زندگی را می شود رمز بقا عشق بود و عقل بود و بندگی اما چرا دور گشتیم هردو ما از مهر و الطاف خدا مهدی فتوحی آتشکده...
ما را در سایت آتشکده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : burnlifea بازدید : 27 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 0:17

من آمدم از دوری ، کز تو خبری گیرمزان پس بروم آنجا، آنجا که زِ خود سیرمتن خسته شده اینجا، خسته زِ تب دوریمی گر زِ لبت نَبوَد، از میکده دلگیرمدیوانه شدم جانا، از درد فراغ تویک لحظه نظر کن تا، بینی قل و آتشکده...ادامه مطلب
ما را در سایت آتشکده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : burnlifea بازدید : 60 تاريخ : پنجشنبه 3 مهر 1399 ساعت: 22:56

  دوش رفتم تا بگیرم من دوانسخه را دیدند و گفتند یکصدا این یکی آزاد و آن یکی رهانرخ دارو رفته تا پیش خدا بشنو این جمله زِ ما در مبتداپول باشد جمله ما را مقتدا گفتمش دفترچه دارم این هواناگهان زان سو شنی آتشکده...ادامه مطلب
ما را در سایت آتشکده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : burnlifea بازدید : 74 تاريخ : سه شنبه 17 ارديبهشت 1398 ساعت: 2:06

"آیینه ها دچار فراموشی اند و نام تو ورد زبانِ کوچه ی خاموشی امشب تکلیف پنجره بی چشمهای بازِ تو روشن نیست!"                                                  آتشکده...ادامه مطلب
ما را در سایت آتشکده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : burnlifea بازدید : 157 تاريخ : چهارشنبه 9 اسفند 1396 ساعت: 13:49

 این روز ها ... ؟ نه..آن روز ها ... ؟ نه..هر روز به یادت هستم ،دور از گوش آنکه خواستنت را خواسته ام کرد .. اما داشتنت را حسرتم !!!اگر به اندازه یک رویا مال من بودی در عوض یک دل سیر حسرتت را خوردم . ..سیر شدم از روزگار ، سیر شدم از ... ، سیر شدم از خوردن حسرتت ..خودت را می خواهمبیدارم کن از این خواب .......مهدی فتوحی آتشکده...ادامه مطلب
ما را در سایت آتشکده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : burnlifea بازدید : 123 تاريخ : چهارشنبه 9 اسفند 1396 ساعت: 13:49

  اشک هایم در دلِ سنگِ تو تاثیری نداشت در سَرِ آشفته ام خواب تو تعبیری نداشت   آنهمه تعریف و تمجیدِ تو کردم نازنین باز بر تصمیم جان کاهِ تو تغییری نداشت   عشق شد فرمانروایِ قلب بیمارِ من و آمدی گفتی که این سلطان، تدبیری نداشت   دَم به دَم مِی می زدم بالایِ این حسِ قشنگ غافل از این عاشقی ، گویا که تقدیری نداشت   در هوای بی تو جز جان دادنم راهی نماند لیک می گویم که این معشوقه تقصیری نداشت   مهدی فتوحی آتشکده...ادامه مطلب
ما را در سایت آتشکده دنبال می کنید

برچسب : عشق اشک,اشک عشق 2,اشک عشق جلد 2,اشک عشق ۲,اشک عشق جلد دوم,اشک عشق 1,اشک عشق رمان,اشک عشق 2 دانلود,عشق یعنی اشک توبه در قنوت,عشق و اشک, نویسنده : burnlifea بازدید : 186 تاريخ : شنبه 20 شهريور 1395 ساعت: 5:17

  بوسه بر لبهای تو ، تعبیر خوابم را بگو چشمم و لبهای تو ، حالا جوابم را بگو   عاشقی جرم است اگر، من اعترافی میکنم عاشقت بودم من و حَدّ عذابم را بگو   گر طبیبی تو بگو تا من برایت تب کنم تو دوایِ درد و این حال خرابم را بگو   گر ستاره هستی و بالایِ بالا می روی با تمامِ آسمان رازِ نگاهم را بگو   فاش کن رازِ مَرا و آنچه می دانی زِ من یا دلیلِ این قرارِ بی قرارم را بگو   تو نمی دانی ولی من بی قرارِ عشق تو بی مروت لا اقل این حال زارم را بگو   یک ترحم بر دل و یک بار دیگر رو به من آخرِ این قصه یا انجامِ کارم را بگو   دیدن خال سیاهت کرده دیوانه مرا کُن کلاهت قاضی و حکم گناه آتشکده...ادامه مطلب
ما را در سایت آتشکده دنبال می کنید

برچسب : راز ماندن,راز جوان ماندن,راز جوان ماندن پوست,راز جوان ماندن چهره,راز معلق ماندن در هوا,راز جوان ماندن بازیگران,راز سالم ماندن,راز زیبا ماندن,راز لاغر ماندن,راز جوان ماندن چیست, نویسنده : burnlifea بازدید : 200 تاريخ : شنبه 20 شهريور 1395 ساعت: 5:16

  مژده که عید آمده ، دیده گریان من موسم هجران گذشت، ای دل سوزان من   هان که سیه پوشی و در پی دلدار خود خوشه سنبل کجا؟ حال پریشان من   منتظر غنچه ای ، ای گل بی خارِ من سنگ چرا می زنی ، لیلی دورانِ من   دست فلک آمد و بُرد مرا سوی او سُخره گرفتی چرا، عهدم و پیمان من   بر سرِ این راه و آن، مانده منم ناتوان باز که من ماندم و این دل حیرانِ من   تو نَرَوی از دل و رشته افکارِ من خال سیاهت شده شعر به دیوان من   مهدی فتوحی آتشکده...ادامه مطلب
ما را در سایت آتشکده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : burnlifea بازدید : 266 تاريخ : شنبه 20 شهريور 1395 ساعت: 5:16

  بهار در راه است کوچه مهر را یادت هست ؟   آن درخت پیر با اینکه برگی نداشت زیر سایه اش پناهمان داده بود . در آن کوچه به میهمانی خانه ای رفته بودم که عشق در آن جاری بود. عشق را یادت هست ؟   لحظه های ناب و سبز ، رفته رفته زرد شدند و چون برگهای پاییزی ، زیر پاهای تقدیر ریختند. آن لحظه ها را یادت هست ؟   هنوز ما نشده ، من شدیم و رفتیم سالهاست که می رویم همانگونه که او می خواست و من هنوز میهمان آن خانه هستم. آن میهمانی را یادت هست ؟   مهدی فتوحی آتشکده...ادامه مطلب
ما را در سایت آتشکده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : burnlifea بازدید : 183 تاريخ : شنبه 20 شهريور 1395 ساعت: 5:15